۳-اعتماد داشتن به خود و رضایت درونی برای رهایی
تنهایی غم افسردگی خود یی همه اینها به هم ربط دارند وقتی از افسردگی حرف میزنم منظور این نیست که دچار یک بیماری به نام افسردگی شده اید بلکه یعنی یک فرایندی در درون شما به وجود آمده است که شاید به تشخیص دکتر ها افسردگی نام گرفته است وقتی نمیتوانید از محیطی که انسانها آن را اشغال کرده اند و تحت سیطره خود گرفته اند لذت ببرید و یک نوع گوشه نشیینی و انزوا طلبی و تنهایی را به وجود آوزده است که بنا به تشخیص بعضی افسردگی نام گرفته است اما نظر بنده چیز دیگریست به نظر من افسردگی یک فرایندی است که باید طی شود که مستم عبور جریانهایی است که عدم برخورداری از آن شرایط نامتعادلی را برای شما رقم میزند اما چیزی که دارای اهمیت است این است که این فرایند چون در قالب محیط ناشناخته میماند به صورت غم عارض میگردد در صورتی که ناشی از عوامل بیرونی غم به وجود می آید پس در اینجا باید به خود تاکید کرد که اصلا بیماری به نام افسردگی مطلق وجود ندارد مخصوصا برای سنین جوان و نو جوان و کودک عدم درک شرایط روحی باعث میشود اولین چیری که به ذهن بیاید افسردگی باشد اما به افسردگی خیلی به ندرت مشاهده میشود محیط و جامعه و زندگی و شرایط حال شما میخاهند یک سری شادیها و لذت هایی را از شما دریغ کنند زیرا که نیرویی در شما هست که در شرایط فعلی با توجه به جامع دچار تزل و گرفتار بن بست قرار گرفته زمان بهترین دارو برای چیین اوضاعی است وقتی اطرافیان به آنچه که شما احتیاج دارید بی خبرند و از شادی ها و نشاطهایی که در شما هست از درکش عاجز میمانند بنا بر تفکر غلط میخاهند شما را در پستوی جامعه ببینند تا یک قدم جلوتر از خود. راههای بسیاری هست برای فرار از این موضع گیری که بعدا به تفصیل در این مورد اشاره خاهم کرد اما از اصل موضوع که خود یی است غافل نشویم یکی از
راههای فرار از همین غم به وجود آمده و حالات ناشناخته روحی دست زدن به خود یی است که فرد میخاهد با مرتکب شدن به آن در محیط دیگری خود را بیازماید و چون خیلی راحت جلو میرود و راه باز است و بازتر و طولانی تر خطرناکتر میشود تا برای جبران چینی فرایندی مرتکب چنین عمل زشت و نابخردانه ای شود اما واقعا چه باید کرد راه کجاست وقتی در محیطی به نام خانواده و زندانی به نام جامعه قرار گرفته اید حداقل ها مامور تببین شرایط زندگی شما میشوند و حداکثری ها رنگ به شکست و خاموشی میگذرارند.
خود یی یک مرض بسیار خطرناک است که ممکن است ۱۲ الی ۱۳ سال یا بیشتر به خاطر ساده نگاه کردن به آن در شما حیات داشته باشد از همین الان جلوی آن را بگیرید کسی که سالها گریبانگیر آن باشد و توانسته باشد خود را نجات دهد تجربه و راهکارها برای چنین شخصی کارآمد تر و بهتر است تا استفاده از نسخه های دارویی و پزشکی که در کوتاه مدت اثر خود را میگذارند و خیلی زود از بین میروند
۱- زیاد خوردن و زیاد خابیدن و استفاده از غذاعای گوشتی در تقویت شهوت خیلی موثر است پس از خوردن مواد گوشتی بپرهیزید و در هوای گرم تا میتوانید از میوه جات و سبزیجات تغذیه کنید
۲- اگر واقعا تصمیم گرفته اید که خود را از این غم آزاد کنید به قول حافظ بر سر آنم دست به کاری زنم که غصه سرآید دیو چو بیرون رود فرشته در آید به این دستورات عمل کنید رژیم غذایی گیاهخاری خیلی موثر است
۳- به هنگام صبح از خاب زود برخیزید و از رخت خاب جدا شوید از دست زدن مجرای تناسلی بپرهیزید تحت هر شرایطی به آن دست نزنید وقتی ار خاب بلند میشود در صبح یا هر موقعی بدن بسیار گرم شده است و در یک حالت متعادلی قرار گرفته است سعی کنید هنگام خاب زیر خود چیزی نیندازید و بر روی زمین سفت بخابید(روی زمین سفت بخابید موکت یا فرش و.)۴ - از پوشیدن لباسهای راحتی بپرهیزید وهیچ گاه با شرت و رکابی نخابید به هنگام خاب کاملا بدن پوشیده باشد
۵- برای مرد ها حتی المکان از اصلاح کردن و زدن موهای بدن خودداری کنید و موهای بدن خود را بلند بگذارید این امر بسیار موثر است
۶- در یک حدیثی که در خاطر بنده هست اشاره شده بود که موههای بدن خود را بلند بگذارید و زیادروزه بگیرید
۷-خیلی دور به دور و با فاصله به حمام بروید و بدن خود را همیشه در یک حالت آماده و ورزشی قرار دهید حتی در حمام سعی کنید به بدن خود زیاد نگاه نکنید و سریعا دوش گرفته و از حمام خارج شوید
۸-زیاد سعی نکیند در خانه تنها باشید شب ها سعی کنید در اتاقی که خانواده هستند بخابید وتنهایی در اتاق نخابید این امر خیلی موثر است*****
۹-دوباره تاکید میکنم به هنگام خاب با جمعی که عرف به شما اجازه میدهد بخابید و تنهایی نخابید اگر هم کسی کنار شما خابیده سعی کنید یک متر با فاصله از آن بخابید
درباره این سایت